مدیریت بازرگانی

مدیریت بازرگانی

با سپاس از استاد محترم جناب آقای دکتر مهدی نورسینا
مدیریت بازرگانی

مدیریت بازرگانی

با سپاس از استاد محترم جناب آقای دکتر مهدی نورسینا

سه مفهوم: سنت گرایی ، مدرنیسم و پست مدرنیسم

سه مفهوم: سنت گرایی ، مدرنیسم و پست مدرنیسم



پیش از بیان تحولات شهرسازی به ویژه پس از انقلاب صنعتی و ظهور و زوال اندیشه های شهرسازی، لازم است به بررسی و تبیین سه جریان سنت گرایی مدرنیسم و پست مدرنیسم اشاره گردد زیرا تمامی جریان های فکری در فضایی میان این سه مفهوم در رفت  آمد است و آگاهی از این سه جریان تاریخی (نه لزوماً شهرسازی) مقدمات درک درست از سیر تحول آراء و افکار دانشمندان این علوم را در چارچوب تاریخی فراهم می کند.

تحولات گوناگون جوامع و زوایای مختلف آن در بستر فکری و چارچوب فلسفی آن شکل می گیرد. از آنجا که واژه های سنت، مدرن و پست مدرن ، متمایز کننده سه دوران کشاورزی صنعتی و فرا صنعتی با مصارف گوناگون است و انسان تکامل پذیر به منظور رفع نیازهای خود از مرحله ای به مراحل دیگر گام می نهد، بنابراین ضرورت شناخت آن بر اندیشمندان به خصوص آن هایی که با مطالعات میان رشته ای سروکار دارند، مشخص می شود.

سنت گرایی (جامعه کشاورزی)

سنت گرایی لزوماً دوره زمانی خاصی را شامل نمی شود زیرا هنوز هم عده زیادی از مردم جهان در جوامع سنتی زندگی می کنند. در جوامع سنتی هر تعامل بر اساس هنجارهای آشنای تبادل بده بستان شکل می گیرد. تعاون و همکاری بین اعضای خانواده، دوستان، همسایگان و خویشاوندان دور و نزدیک بدان نیت نیست که رفاه عمومی جامعه تأمین شود، بلکه هرکس در طول زندگی و با تجربیات خود دریافته است که منافع شخصی خود و خانواده اش در گرو تعاون و همکاری او با دیگران و دیگران با اوست. نظام ارزشی این جامعه عمدتاً با آنچه “تقدیرگرایی دیرپا” نامیده می شود در ارتباط تنگاتنگی بود. یعنی فرض بر این بود دامنه امکانات بالقوه ای برای رشد افراد طی صدها سال هیچ تفاوتی نمی کند. اما تقدیر گرایی دیرپا به هیچ وجه مانع از انتخاب در کوتاه مدت نمی شد و برای اینکه فرد در حیطه امکانات محدود بتواند برای بهتر شدن آینده خویش تلاش کند- هرچند این تلاش در تمام طول عمر او صورت می گیرد- مخالفتی نداشت.

مدرنیسم (جامعه صنعتی)

ادبیات، هنر و اندیشه در دوران معاصر نسبت به واژگان «مدرنیته»، «مدرنیسم» و «تفکر مدرن» سایر مشتقات آن مواضع متفاوت و حتی مخالفی نسبت به هم اتخاذ کرده اند که جملگی این تفاوت ها و امکانات بیان تعاریف و بیان مشترک آن ها نسبت به این واژگان است. کلام مشترک میان این سه واژه لغت “مدرن” است. کلمه مدرن را رومیان نخستین بار در سده ششم میلادی به معنی “به تازگی” ساختند.

در ارتباط با آغاز عصر مدرن، اختلاف نظر وجود دارد. عده ای آن را از فاصله مابین رنسانس تا انقلاب صنعتی می‌دانند. عده‌ایآغاز گاه صنعتی شدن جوامع اروپایی و پیدایش وجه سرمایه داری و تعمیم تولید کالایی و آغاز گاه مدرنیته می دانند. از سوی دیگر نویسندگانی نیز حد نهایی مدرنیته را میانه سده بیستم و حتی امروز می شناسند. گروه چهارم از اندیشمندان آن را به معنای تمدن غربی و آنچه بعد از رنسانس تا پایان جنگ جهانی دوم وجود داشته می شناسند. به عبارت دیگر به هر چیزی که با سنت ها و تمدن بازمانده از صده های میانه می جنگد”مدرن” می گویند. اما چنین می نماید که مسئله اصلی مدرنیته دشواری آن بر سر دوره های بعدی تاریخ نیست بلکه نکته مرکزی شناخت مشخصه های اصلی مدرنیته است. مبنای مدرنیته «خرد انسان» است و مدرنیته یعنی:

خرد باوری و تلاش برای بخردانه کردن هر چیز شکستن و ویرانگری عادت های اجتماعی و باورهای سنتی همراه با پشت سرنهادن ارزش ها و حس‌ها و باورها و در یک کلام شیوه های مادی و فکری زندگی کهن.

مدرنیسم با مدرنیته فرق دارد. مدرنیته یک رویکرد عمومی است و همان نو شدن است. نو شدنی که کسی عزم به نوآوری نداشته و خود به خود روی داده است. اما مدرنیسم نوعی ایدئولوژی است، نوعی اندیشه است؛ در پی جایگزین کردن مدرن به جای کهنه و بر این اساس مدرن را برتر از کهنه می داند.

در حقیقت مدرنیته وضعیت و حالتی است که در تاریخ اتفاق افتاده و نوعی نگرش به هستی و زندگی است ولی مدرنیسمایدئولوژی و بنا به رویکردی فهم مدرنیته از خودش است. بنابراین مدرنیسم نوعی ایدئولوژی است درحالی که مدرنیته حالتی است که در فکر و یا در عالم خارج رخ می دهد و عمدتاً غفلت آلود است؛ به عزم کسی پدید نمی آید و به عزم کسی هم عوض نمی شود. مدرنیسم به عنوان یکی از مهم ترین نمودهای مدرنیته در زمینه هنر و با توجه به «خواست زیباشناختی کردن زندگی» برای انسان های مدرن آغاز شد.

اکثر فلاسفه مدرن بر این نظر هستند که آغاز عصر مدرن با پیدایش انسان گرایی و خرد گرایی دوره رنسانس در قرن ۱۵ میلادی در شمال ایتالیا همراه بوده است. دین پیدایی، علم مداری و روشنگری از ویژگی های بارز این دوره است.

اما عامل شکل دهنده به مدرنیته و مدرنیسم تفکر مدرن داست که این گونه تعریف می شود:

حضور قدرت خرد انسان در هر زمان از زیست و یا هر مکان از دنیا می باشد که برای تمامی انسان ها عمومیت دارد و در انحصار زمان و مکان و یا ملت خاصی نیست.

بنابراین روشن و واضح است که مدرنیته ، مدرنیسم ، و تفکر مدرن در تعریف فرق دارند، اما هر سه دارای یک ریشه مشترک و یک هسته واحد خرد باوری هستند.

پست مدرنیسم (جامعه فرا صنعتی)

مدرنیسم با هر چیز که سد راه آن شود در تعارض قرار می گیرد و همین ویژگی است که سنت های اخلاقی، مذهبی، فرهنگی و غیره را تحت الشعاع قرار می دهد. و بدین ترتیب به بن بست می رسد و فلاسفه عصر پست مدرنیسم را مطرح می کنند.پست مدرنیسم تا کنون خط سیر پرپیچ و خمی را فراتر از مسائل ادبی و معماری پیموده است و هرچه زمان می گذرد با نظامی روبرو می شود که سایر علوم اجتماعی و انسانی را به سوی خود جلب می کند. وضعیت پست مدرن نوعی گذر از مفاهیم بنیادی است که از قرن هجدهم هادی جریانات عقلی و اجتماعی انسان بوده است. از جمله دستاوردهای محسوس پست مدرن نفی این اندیشه مارکس و انگلس است که مدعی بودند، جنگ انسان با انسان ورزی جای خود را به جنگ انسان با طبیعت خواهد داد.

امروزه نه تنها چنین جابجایی رخ نداده است بلکه انسان به این نتیجه رسیده است که پایان بخشیدن به جنگ انسان با انسان فقط و فقط در گرو پایان دادن به جنگ انسان با طبیعت است. در واقع با طبیعت و زمین را خانه خود دانستن و نفی نگاه ابزاری به طبیعت (تنها به حضور آن اندیشیدن)، تنها راه دگرگونی مطلق گرایی، عقلانیت مدرنیسم (پوزتیویسم) است که انتهای جدید و امیدوار کننده ای را فرا روی انسان قرار می دهند. به عقیده برخی اندیشمندان پست مدرن از نظر زمانی پس از مدرن نیست بلکه تجدد همیشه لحظات پست مدرن را در خود داشته است.

مهم ترین محورهای فکری پست مدرن ها عبارت است از : نفی خردمداری مدرنیستی ، نفی واقع‌ نمایی علوم نسبت اخلاقی و اجتماعی، رد رژیم های خود کامه، حقوق بشر، معیارهای زیبا شناختی، توجه به حواشی و جهان سوم، مخالفت باطل شدن خرده فرهنگ ها در فرهنگ مسلط و تأکید بر نهضت های سبز و خود محوری (توسعه درون زا) .

سنت گرایی مدرنیسم پست مدرنیسم کیمیا فکر بزرگ شهرسازی

وجود برخی تفاوت های بین عصر سنت، مدرنیسم و پست مدرنیسم

( تفاوت مدرنیسم و پست مدرنیسم و سنت گرایی )

سنت گرایی

مدرنیسم

پست مدرنیسم

-بشر جزئی از طبیعت است و مقهور آن

 

 

-انسان در پی شناخت طبیعت و هستی از طریق بحث ماوراءالطبیعه است.

 

– رواج علوم نظری

 

-بینش و تفکر بشر اسطوره ای است.

 

 

-محدودیت زمان و مکان

-غوطه وری در زمان و مکان

-برنامه ریزی محدود

-معتقد به ایدئولوژی و یقین غفلت آلود

 

-داوری قطعی در باره هر چیز ( درست و غلط)

 

-دوران باورهای قطعی و ماوراءالطبیعه

-اعتقاد به خطای اتفاقی عقل

-هنر هدفمند بر مبنای اعتقادات

 

 

 

-حقیقت جویی بر مبنای خدامحوری و ماوراءالطبیعه

 

-بشر عزم غلبه بر طبیعت کرده است و بهره برداری بی رویه آن را مد نظر دارد

 

-انسان به دنبال تصرف در طبیعت و هستی است.

 

 

-گسترش علوم عملی و فن آوری

 

-جهان بینی بشر عقلانی و آنچه غیر عقلی است (پوزیتویسم منطقی) مردود است.

 

-بیکرانی زمان و مکان

-فاصله گرفتن از گذشته و بیرون آمدن از آن

-برنامه ریزی سنجیده و متمرکز

-نقد عقل و ایدئولوژی و شک درباره همه عقاید و باورها

-شک و تردید در مورد امور قطعی و عقلانی

 

-نگاه عملی

-اعتقاد به خطای نیازمند عقل دوران نقادی

-هنر دارای سبک و در خدمت اقتصاد

 

 

 

-حقیقت جویی متکی بر علم

 

 

 

-زبان محوری: معنا همواره فراتر از دسترسی ماست و نمی تواند همواره در یک واژه قرار گیرد.

-هر پدیده ای در جایگاه تاریخی خود بررسی می شود

-بشر مایل است از طبیعت بهره برداری اصولی و پایدار به عمل آورد.

 

-نا امید از جستجوی حقیقت جهان را باید همچون متنی خواند که شاید معنایی داشته باشد و نه حقیقت.

-رواج و گسترش علوم عملی و فناوری و علوم نظری.

-عقلانیت توأم با احساس و تفکر اسطوره ای و آنکه همه چیز را نمی توان با ابزار پوزیتیویستی ارزیابی کرد.

-بیکرانی زمان و مکان و توجه به گذشته

 

-برنامه ریزی غیر متمرکز

-طرفدار نسبیت، شکاکیت و تاریخ گرایی

 

-نقد علم و یافته‌های علمی و عدم قطعیت علمی

 

 

-از میان رفتن مرز میان هنر و زندگی روزمره تا آشفتگی در سبک ، رواج هزل، تقلید و بازی و افول خلاقیت هنری

 

-بنیاد ستیزی: مخالفت قاطع با هر نظریه اجتماعی که مبتنی بر حقیقت‌جویی باشد.

-عدم قبول هرگونه اصلب برای ایجاد نظم نهایی و ثابت

 

 

 

-نیست انگاری یا نیهیلیسم

منبع: جزوه سیر اندیشه ها در شهرسازی