درنظرسنجی توسط نشریه های معتبر از مدیران ارشد سازمان ها و شرکت های بزرگ و موفق،نشان می دهد بزرگترین و چالش برانگیزترین دلیل شکست و عدم توفیق مدیران و گردانندگان، نداشتن تجربه و مهارت های لازم و ضروری در زمینه روابط انسانی است.
ازآنجا که سرمایه های انسانی(نیروی کار) از مهمترین عوامل تولید و پیشرفت در سازمان ها و شرکت ها می باشد، به نظر می رسد که شناخت کافی درخصوص انگیزش و عوامل مربوطه و راههای ایجاد انگیزه در منابع انسانی و کارکنان دراین راه از مهمترین هاست.
بطورکلی و از لحاظ مفهومی هرآنچه که به رفتار شخص نیرو می بخشد و رفتارهای اورا جهت دار و هدفمند می سازد به نوعی به انگیزش اشاره می نماید.
درتحقیقی که توسط مام فورد صورت گرفته است نشان می دهد کارکنان غالبا" با توجه به ماهیت کارشان، نوع نیازشان را تعریف می کنند وبر همین اساس نیازهای کارکنان شامل چهار نوع می باشد. الف) نیازهای دانشی ب) نیازهای روحی و روانی ج) نیازهای وظیفه د) نیازهای اخلاقی.
1-عدم نظارت: نظارت در سازمان سبب میشود که کارکنان آن سازمان احساس نمایند دارای اهمیت و مورد توجه هستند و کار و رفتارآنها برای مدیران و سازمان ارزشمند و قابل دیدن است و عدم نظارت سبب بیانگیزگی و سرخوردگی و دلسردی کارکنان سازمان خواهد شد.
2-عدم شایسته سالاری: انتخاب نشدن افراد شایسته درمنصب و جایگاه شایسته، سبب نارضایتی و بیتفاوتی کارکنان میشود و این موضوع در سازمان هایی که شایسته سالاری جایگاهی ندارد و ترفیعها براساس شایستگی افراد انجام نمی شود و معیار شایسته بودن در چنین سازمانهایی براساس بله گفتنها و حرف شنوی بی چون و چرا می باشد سازمان را بیمار و فاقد از هرگونه انرژی و انگیزه می نماید.
3- بیتوجهی مدیران به اتفاقات و مسائل سازمان: بیتوجهی مدیران به رویدادها و مسائل سازمان از عوامل همچون بیتجربه بودن مافوق، نداشتن دانش کافی به مسائل سازمان، بیتفاوتی مدیر به مسائل سازمان و فقدان شاخصهای ارزیابی و ... نشأت میگیرد.
4-عدم توازن و شناخت، بین درآمد و هزینههای مربوط به زندگی: یکی از مهمترین عوامل در بیانگیزگی و کاهش بهرهوری منابع انسانی، عدم توازن بین درآمد و هزینههای زندگی کارکنان است که امروزه پایین بودن میزان حقوق در مقایسه با هزینههای مربوط به زندگی سبب کمکاری و پیدا کردن شغلهای دوم شده است که این امر سبب خستگی نیروی کار، بیانگیزگی، کاهش بازدهی و نهایتاً مشکلات جسمی، روحی و روانی در خانوادهها شده است.
چگونه می توان بیانگیزگی کارکنان در سازمان را از بین برد؟
راهکارهایی برای از بین بردن بیانگیزگی و ایجاد انگیزش در کارکنان سازمان تا به بهترین نحو مسئولیتهای خود را در سازمان انجام دهند و درنهایت اهداف سازمان را محقق سازند.
گردآوری: نواب معینی فر
علم بازاریابی از علوم پایه دنیای تجارت محسوب میشود. بازاریابی گستره عظیمی از استراتژیها و برنامهها را برای رونق دادن به یک کسبوکار و حفظ این رونق به کار میگیرد. بازاریابی در واقع اقدام به خلق عقاید مشتریان نسبت به یک محصول و سپس حفظ این عقاید در ذهن آنان میکند.
یکی از نقصهای موجود در بازاریابی سنتی پرهزینه بودن آن است بهگونهای که بسیاری از کسبوکارهای کوچک با وجود تمایل به استفاده از آن، نمیتوانند هزینههای آن را متقبل شوند.
بازاریابی چریکی که از آن به عنوان بازاریابی بدون هزینه نیز نام برده میشود نوعی از برنامههای بازاریابی است که در آن سعی میشود ترویجاتی بر پایه خلاقیت و برخلاف عرف متداول انجام شود که دارای حداکثر بازده ممکن است. در واقع این نوع بازاریابی با هزینهای که برای ترویج و تبلیغ میکند(۷۰ درصد هزینههای خود را صرف تبلیغات و ۳۰ درصد را خرج سایر آمیختههای بازار) حداکثر توجه و احساسات مشتری را در مقایسه با بازاریابی سنتی بر میانگیزد و باعث میشود تا تبلیغات عمیقا به یاد مشتریان بماند.
بازاریابی چریکی را جی کنراد لوینسون (Jay Conrad Levinson)در سال ۱۹۸۴ در کتابی با عنوان بازاریابی پارتیزانی تشریح کرد که در آن کارآفرینان و کسب و کارهای کوچک را هدف خود قرار داد.
اصولی که بازاریابی چریکی را متمایز میکند پایهگذاری آن بر روانشناختی افراد و طریقه تفکر، واکنش آنها، تاکید بر منافع به جای فروش، تمرکز بیشتر بر مخاطبان هدف در مقابل بازاریابی انبوه و استفاده بیشتر از تکنولوژیها در بازاریابی است. جی کنراد لوینسون کسی که برای اولین بار به تعریف بازاریابی چریکی پرداخت ، مراحل اجرای بازاریابی چریکی را در چند مرحله بیان میدارد: ابتدا بازار را تحت نظر بگیرید و بازار، محصول، خدمت، گزینههای رسانهای، رقابت، مشتریان، تکنولوژی، مزیتهای قابل دستیابی ترکیب شدن با شرکای بالقوه بازاریابی را جستوجو کنید و با همفکری مشتریان، لیستی از مزیتهای رقابتی خود را شناسایی کنید. سپس روشهای حمله خود را با زمان دقیق و مجریان آن بر اساس مزیتهای رقابتی خود و به شیوههای خلاقانه مشخص و به این طریق برنامه بازاریابی خود را بر اساس استراتژیهای خلاقانه با زمانبندی دقیق تنظیم کنید.
بازاریابی به روش چریکی در واقع ترکیب بازاریابی با خلاقیت و جذابیت است. برای تحقق اهداف در ضمن صبوری باید سعی شود اقدامی انجام شود که احساسات مشتری را بیشتر تحت تاثیر می گذارد.
به این مثال توجه کنید : اگر یک بازاریاب چریک بخواهد برای یک چسب بازاریابی کند شاید ایده ی زیر به ذهنش یرسد :
سکه های طلایی را با چسب قسمت های مختلف در خیابان بچسباند و در مقابل تلاش مردم برای برداشتن سکه ها کار تبلیغ و بازاریابی خود را به ثمر بنشاند!
منابع: ویکی پدیا و مقالات مربوطه
فواید بازاریابی شبکه ای چیست؟
«ما به عنوان حرفهایهای بازاریابی شبکه ای، راهها و چارههای بهتری سراغ داریم»؛ این جمله باعث شهرت اریک وُر (Eric Worre) شده است. اگر به این جمله توجه کنید و ببینید که واقعا حرف اریک در مورد فواید بازاریابی شبکه ای درست است یا خیر، فواید زیادی را از بازاریابی شبکه ای متوجه میشوید. چرا بازاریابی شبکه ای گزینه و انتخاب خوبی برای کسبوکار است؟ در ادامه فهرستی از مزایای بازاریابی شبکه ای مطرح شده است. شاید حتی یک یا دو مورد از این فواید هم برای معطوفکردن تمام هوش و حواستان به آن کافی باشد. با ما همراه باشید تا شما را با ۲۹ مورد از فواید بازاریابی شبکه ای آشنا کنیم.
۱. هزینهی اولیهی اندک :
در بیشتر موارد، تأسیس شرکتی مبتنی بر بازاریابی شبکه ای به هزینهای کمتر از چهار میلیون نیاز دارد. این در حالی است که هزینهی راهاندازی یک رستوران عادی در مکانی مانند مترو و جایی مشابه آن، به سرمایهای حدود ششصد میلیون تومان نیاز دارد. با این اوصاف حتما خودتان حدس میزنید که سرمایهی راهاندازی یک کافی شاپ و رستوران زنجیرهای با برندی شناخته شده و معتبر چقدر است؟
۲. زمانبندی آزاد و منعطف :
یکی دیگر از فواید بازاریابی شبکه ای، برنامه و زمانبندی کاری منعطف آن است. برای شما چه چیزی بهتر از این است که هر زمانی که خواستید سر کار بروید؟
۳. عدم نیاز به طراحی/توسعه/ مدیریت ویژه در وبسایت :
زمان و هزینه راهاندازی وبسایت و مدیریت آن بسیار زیاد است. بسیاری از شرکتهایی که بازاریابی شبکه ای انجام میدهند، تنها از طریق یک وبسایت توزیعکنندگان را تأمین میکنند.
۴. مزایای مالیاتی:
وقتی کسبوکاری خانگی دارید، مزایای مالیاتی و پساندازهایی که برای شما به ارمغان میآید، میتواند بیش از هزینهی راهاندازی کسبوکار باشد؛ یعنی مزایای قابل توجهی برای شما ایجاد میکند.
۵. کارکردن در هر مکان و هر موقعیت جغرافیایی
مهم نیست که در سفر به سر میبرید یا خانه یا هر جای دیگر. هیچ محدودیت مکانی برای کارکردن شما وجود ندارد. نیاز به هیچ ساختمانی به عنوان دفتر کار ندارید، همچنین نیاز نیست فقط به مشتریان محلی توجه داشته باشید.
۶. دوستی ها
درست است که همهی ما در محل کار روابط دوستانه و البته دوستانی داریم، اما دوستی و ارتباطی که از طریق بازاریابی شبکه ای شکل میگیرد، کاملا متفاوت است. این دوستیها مبتنی بر اهداف، رویکردهای مشترک، برنامههای یکسان و عقاید مشابه شکل میگیرد. تا زمانی که این دوستیها را تجربه نکنید، آن را به معنای واقعی حس نخواهید کرد.
۷. عدم نیاز به کارمند
شما میتوانید کسبوکار خود را بدون نیاز به کارمند یا پرسنل راه بیندازید. درواقع در اینجا شما با بسیاری از دردسرهای کسبوکارهای سنتی مثل سروکلهزدن با کارمندان مواجه نیستید.
۸. مازاد درآمد :
شما وقتی کار نمیکنید بازهم درآمدزایی دارید. در مشاغل سنتی و معمول، تنها وقتی درآمد کسب میکنید که مثلا مغازه شما باز باشد و این درآمد از طریق تولید و ارتباط با مشتری حاصل میشود. اما در بازاریابی شبکه ای این روند بدون حضور شما نیز ادامه مییابد. این مورد هم مانند مزیت دوم (انعطافپذیری برای زمان کار) میتواند دلیل بسیار کلیدی برای شما در جهت پیوستن به بازاریابی شبکه ای باشد.
۹. امنیت
بیشتر افراد از اینکه شغلشان را از دست بدهند، میهراسند. اما وقتی با بازاریابی شبکه ای کسبوکار خود را دارید، امنیت و ثبات را تجربه میکنید. شرکتهای ریزودرشتِ بازاریابی شبکه ای زمانی روی کار میآیند و در زمان دیگری از بین میروند، اما یک بازاریاب شبکه ای حرفهای، همچنان داراییهای حاصل از این مهارت خود را حفظ میکند.
۱۰. هیچکس شما را ارزشگذاری نمیکند
یکی از افراد حرفهای در بازاریابی شبکه ای میگوید: «وقتی شغلم را از دست دادم، به من گفتند بیش از حد پول درمیآورم. معنی این حرف برایم این بود که تو لایق پولی که درمیآوری نیستی. شخصا دوست ندارم که ارزشگذاری شوم، بهویژه زمانی که افراد کاری را که انجام میدهم، کم ارزشتر از پولی که بهطور واقعی دریافت میکنم، میپندارند». ارزشهای شما نباید با نیاز مالی فرد دیگری به خاطر چند دلار مقایسه یا سنجیده شود.
۱۱. نبود محدودیت در سقف درآمد
در بازاریابی شبکه ای هیچ سقفی برای درآمد شما وجود ندارد. اگر بخواهید بهراحتی میتوانید درآمد خود را دو برابر کنید. بیشتر کسبوکارها یا شرکتهای خدماتی محدودیت درآمدی دارند. چه چیزی بهتر از کسبوکاری است که هیچ محدودیتی برای کسب درآمد شما قائل نیست؟
۱۲. افزایش مهارتهای اجتماعی
اگر به دنبال درآمد بالا هستید، میتوانید روی بازاریابی شبکه ای حساب کنید. با بازاریابی شبکه ای به فردی تبدیل میشوید که میتواند به دیگران کمک کند. آنها را تشویق کند و در رسیدن به اهدافشان یاری نماید. این جنبه بازاریابی شبکهای منجر به افزایش مهارتهای اجتماعی شما میشود.
۱۳. امکان کمک به دیگران در سطحی وسیع
کمککردن به دیگران امر مهمی است. بازاریابی شبکه ای به شما کمک میکند تا این خیرخواهی را در سطح وسیعی تجربه کنید. این گستردگی موجب میشود خیل عظیمی از افرادی که حتی شما را نمیشناسند از شما خیر ببینند.
۱۴. از هیچ، همه چیز ساختن :
خیلی از افرادی که از نظر اجتماعی و رفاه زندگی در سطح بسیار پایینی بودند با کمک بازاریابی شبکه ای در مدتی کوتاه، تیمی موفق ساختهاند. برای مثال با ۱۰ ماه تلاش، زندگی خود را دگرگون کردهاند. شنیدن چنین تغییراتی بسیار امیدوارکننده و مسلما از مزایای بازاریابی شبکه ای است. شما دقیقا میتوانید آیندهی خود را تعیین کنید.
۱۵. رشد شخصی
یکی دیگر از فواید بازاریابی شبکه ای، کمک به رشد شخصی شماست. توسعه و رشد شخصی شما در این کار فوقالعاده زیاد است و باعث میشود به فرد تواناتر و بهتری بدل شوید.
۱۶. امکان مشارکت دادن فرزندان در کار
شما میتوانید این کار را به فرزندانتان هم آموزش بدهید و از طریق بازاریابی شبکه ای آنها را با مهارتهای اجتماعی و اخلاقی آشنا کنید. چون بازاریابی شبکه ای به شما امکان کارکردن در منزل را میدهد و همین انعطافپذیریِ زمانی و مکانی باعث میشود، روشهای تربیتی دلخواه را برای فرزندانتان به کار بگیرید و آنها را در انجام کسبوکار خود مشارکت دهید.
۱۷. عدم وجود تبعیض جنسیتی
در بازاریابی شبکه ای مرد و زن برابرند. امکان رشد و پیشرفت برای همه یکسان است.
۱۸. حمایت و تشویق دیگران به رشد در حرفه
در اغلب فضاهای کاری، دوستی و همدلی چندانی وجود ندارد و هرکس به فکر بالارفتن از نردبان پیشرفت شخصی خویش است، اما از مزایای بازاریابی شبکه ای، همبستگی و حمایت یکدیگر را میتوان متذکر شد. این حس موجب تشویق و کمک به یکدیگر میشود.
۱۹. تنها مانع شما، خودتان هستید
در بازاریابی شبکه ای تمام مسئولیت پیروزیها و شکستها، تنها و تنها برعهدهی خودتان است و این به شما قدرت فوقالعادهای در پیشرفت میبخشد.
۲۰. مقیاسپذیری
در بازاریابی شبکه ای میتوانید تعداد مشتریان و درآمد را بدون نیاز به زیرساخت افزایش بدهید. این رشد در سازمانهای خدماتی بهراحتی صورت نمیگیرد.
۲۱. عدم وجود نردبان شغلی:
همیشه در سازمانها و شرکتها برای بالارفتن از نردبان شغلی، محدودیتهایی در رسیدن به موقعیتهای بهتر وجود دارد. همیشه یک نفر در جایگاهی رشد میکند و انتخاب میشود و طبیعتا فرد دیگری از رسیدن به آن موقعیت باز میماند، اما در بازاریابی شبکه ای همیشه میتوانید کسبوکار خود را داشته باشید و در آن موفق شوید و رشد کنید.
۲۲. رفتوآمدی در کار نیست
اگر از ترافیک و رفتوآمد در خیابانهای شلوغ برای رسیدن به اداره و سرکار خود خسته شدهاید، چه چیزی بهتر از کارکردن در خانه؟ با بازاریابی شبکه ای میتوانید در خانه کار کنید و از کابوس رفتوآمد برحذر باشید.
۲۳. سودآوری سریع
در بازاریابی شبکه ای سودآوری زمان زیادی نمیبرد. درحالیکه در سایر کسبوکارها مانند استارتاپها به زمان احتیاج است.
۲۴. عدم نیاز به حسابهای مربوط به دارایی
یکی دیگر از مزایای بازاریابی شبکه ای عدم نیاز به دفتر دارایی است. زیرا بیشتر محصولات از طریق کارخانهی تولیدکننده مستقیما به مشتری میرسد. در این کار منفعت بسیاری برای شما وجود دارد.
۲۵. قدرت اعمال نفوذ در مدیریت شبکه و مدیریت زمان
به دلیل ساختار ویژهی کسبوکار در بازاریابی شبکه ای، قدرت کنترل زمان با اعمال نفوذی که در مدیریت شبکه دارید، کاملا ممکن است.
۲۶. آرامش و یادگیری
از آنجا که بازاریابی شبکه ای بهصورت سیستمی است و توزیعکنندگان مستقل بسیاری در این کار وجود دارند، آموزش یکی از عناصر اصلی آن است. آزمون و خطاهای بسیاری در این راه وجود دارد. بازاریابی شبکه ای سیستمی است که پس از ورود به آن، آموزش و ترویج آن بسیار آسان است.
۲۷. امکانات بینالمللی
بیشتر شرکتهای بینالمللی شبکه ای، به شما این امکان را میدهند که تیم خود را برای بینالمللیشدن ایجاد کنید؛ به این معنا که شما میتوانید کار خود را به آسانی بینالمللی کنید. به این امکان فکر کنید، شما میتوانید برای تشکیل و سازماندهی تیمکاری خود به کشورهای دیگر سفر کنید و بسیاری از هزینههای سفر را بهطور قانونی به حساب آن شرکت بنویسید.
۲۸. عدم نیاز به صدور صورتحساب و اسناد دریافتی
امروزه بیشتر معاملات، آنلاین انجام میشوند. با بازاریابی شبکه ای از صدور صورتحسابها و مدیریت و بررسی اسناد دریافتی و … خلاص میشوید. کابوس جریان نقدینگی هم پایان مییابد.
۲۹. ساختن رؤیای خود
فردی تجربه خود در مورد بازاریابی شبکه ای را اینطور نقل میکند: «من ۲۴ سال برای شخص دیگری کار کردم و علیرغم علاقهای که به شغلم داشتم، در واقع مشغول ساختن رؤیای شخص دیگری بودم؛ نه رؤیای خودم، اما با بازاریابی شبکه ای میتوانید رؤیای خودتان را بسازید»
منبع: chetor.com
تحقیق: شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر جذب سرمایه گذاری خارجی در صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی
محقق:نواب معینی فر
مقدمه:
بخش کشاورزی یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی و به اعتبار ارزش افزوده تولیدی، اولین بخش اقتصادی کشور به شمار می رود . حدود یک چهارم تولید ناخالص داخلی و درآمدهای ارزی حاصل از صاد رات کالاهای غیرنفتی و اشتغال کشور و تأمین نزدیک به 80 % نیازهای غذایی جامعه از طریق این بخش صورت می گیرد . در این میان سرمایه به لحاظ قابلیت تبدیل آن به دیگر عوامل در فرایند تولید، نقش بسیار مهمی در فعالیتهای اقتصادی ایفا می کند . با به کارگیری صحیح سرمایه و ترکیب آن با دیگر عوامل تولید و استفاده بهینه از منابع محدود می توان ظرفیت تولید را افزایش داد . به عبارت دیگر، توسعه فعالیتهای اقتصادی بدون فراهم سازی شرایط افزایش تشکیل سرمایه در این فعالیتها امکانپذیر نخواهد بود .شکی نیست که لازمه این امر، کارا عمل کردن بخش دولتی و مشارکت فعال بخش خصوصی در فرایند سرمایه گذاری و جذب سرمایه خارجی است..........
نویسنده:
دکترمهدی نورسینا –( عضو هیئت علمی دانشگاه آزاداسلامی)
حمیدرضا بهرامی – دانشگاه آزاد نراق
چکیده:
هدف
از پژوهش حاضر تعیین رابطه میان هوش هیجانی (EQ) و میزان موفقیت در اجرای
مدیریت کیفیت جامع درصنایع استان قم بوده است . روش تحقیق ، توصیفی ارز نوع
پیمایشی است و جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان صنایع مختلف
استان قم می باشد که کل جامعه آماری 35842 نفر بوده است روش نمونه گیری در
این پژوهش تصادفی است . پس از مشخص شده تعداد نمونه ها ، کارکنان به طور
تصادفی از شهرک های صنعتی این منطقه و ازروی لیست بیمه ارائه شده به سازمان
تامین اجتماعی انتخاب شده اند . حجم نمونه برای انجام تحقیق تعداد 172 نفر
ازکارکنان صنایع مختلف استان قم می باشد . ابزار تحقیق پرسشنامه ی محقق
ساخته است . جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون
های من ویتنی ، آزمون همبستگی کندال ، آزمون کروسکال والیس و آزمونفریدمن)
استفاده شده . نتایج نشان داد که : فرضیه ی فرعی اول مبنی بر تائید مولفه
های درون فردی هوش هیجانی بر اجرای مدیریت کیفیت جامع با اطمینان 99 درصد
پذیرفته می شود .فرضیه ی دوم یعنی اثر مولفه های سازگاری هوش هیجانی بر
اجرای موفق مدیریت کیفیت جامع نیز پذیرفته می شود . فرضیه ی فرعی سوم یعنی
وجود اثرات مثبت مولفه های خلق و خوی عمومی هوش هیجانی بر اجرای موفق
مدیریت کیفیت با اطمینان 99 درصد پذیرفته می شود . فرضیه ی فرعی چهارم این
پژوهش مبنی بر اثرات مثبت مولفه های میان فردی هوش هیجانی بر اجرای موفق
مدیریت کیفیت جامع با اطمینان 99 درصدمورد تائید قرار می گردد . فرضیه ی
فرعی پنجم مبنی بر وجود اثرات مثبت مولفه های کنترل تنش ها بر اجرای موفق
مدیریت کیفیت جامع با اطمینان 99 درصد تائید می گردد . هوش هیجانی رابطه ی
مثبت با اجرای مدیریت کیفیت جامع دارد . این رابطه به میزان 43/7 درصد می
باشد که در سطح خطای یک درصد معنادار می باشد. به عبارتی دیگر ، ارتقای
مولفه های درون فردی ، مولفه های سازگاری ، مولفه های خلق و خوی عمومی ،
مولفه های میان فردی و مولفه های کنترل تنش در هوش هیجانی باعث ارتقای
مدیریت کیفیت جامع می گردد . بنابراین وجود ارتباط میان این دو متغییر یعنی
هوش هیجانی و مدیریت کیفیت جامع پذیرفته می شود.
پیش از بیان تحولات شهرسازی به ویژه پس از انقلاب صنعتی و ظهور و زوال اندیشه های شهرسازی، لازم است به بررسی و تبیین سه جریان سنت گرایی مدرنیسم و پست مدرنیسم اشاره گردد زیرا تمامی جریان های فکری در فضایی میان این سه مفهوم در رفت آمد است و آگاهی از این سه جریان تاریخی (نه لزوماً شهرسازی) مقدمات درک درست از سیر تحول آراء و افکار دانشمندان این علوم را در چارچوب تاریخی فراهم می کند.
تحولات گوناگون جوامع و زوایای مختلف آن در بستر فکری و چارچوب فلسفی آن شکل می گیرد. از آنجا که واژه های سنت، مدرن و پست مدرن ، متمایز کننده سه دوران کشاورزی صنعتی و فرا صنعتی با مصارف گوناگون است و انسان تکامل پذیر به منظور رفع نیازهای خود از مرحله ای به مراحل دیگر گام می نهد، بنابراین ضرورت شناخت آن بر اندیشمندان به خصوص آن هایی که با مطالعات میان رشته ای سروکار دارند، مشخص می شود.
سنت گرایی لزوماً دوره زمانی خاصی را شامل نمی شود زیرا هنوز هم عده زیادی از مردم جهان در جوامع سنتی زندگی می کنند. در جوامع سنتی هر تعامل بر اساس هنجارهای آشنای تبادل بده بستان شکل می گیرد. تعاون و همکاری بین اعضای خانواده، دوستان، همسایگان و خویشاوندان دور و نزدیک بدان نیت نیست که رفاه عمومی جامعه تأمین شود، بلکه هرکس در طول زندگی و با تجربیات خود دریافته است که منافع شخصی خود و خانواده اش در گرو تعاون و همکاری او با دیگران و دیگران با اوست. نظام ارزشی این جامعه عمدتاً با آنچه “تقدیرگرایی دیرپا” نامیده می شود در ارتباط تنگاتنگی بود. یعنی فرض بر این بود دامنه امکانات بالقوه ای برای رشد افراد طی صدها سال هیچ تفاوتی نمی کند. اما تقدیر گرایی دیرپا به هیچ وجه مانع از انتخاب در کوتاه مدت نمی شد و برای اینکه فرد در حیطه امکانات محدود بتواند برای بهتر شدن آینده خویش تلاش کند- هرچند این تلاش در تمام طول عمر او صورت می گیرد- مخالفتی نداشت.
ادبیات، هنر و اندیشه در دوران معاصر نسبت به واژگان «مدرنیته»، «مدرنیسم» و «تفکر مدرن» سایر مشتقات آن مواضع متفاوت و حتی مخالفی نسبت به هم اتخاذ کرده اند که جملگی این تفاوت ها و امکانات بیان تعاریف و بیان مشترک آن ها نسبت به این واژگان است. کلام مشترک میان این سه واژه لغت “مدرن” است. کلمه مدرن را رومیان نخستین بار در سده ششم میلادی به معنی “به تازگی” ساختند.
در ارتباط با آغاز عصر مدرن، اختلاف نظر وجود دارد. عده ای آن را از فاصله مابین رنسانس تا انقلاب صنعتی میدانند. عدهایآغاز گاه صنعتی شدن جوامع اروپایی و پیدایش وجه سرمایه داری و تعمیم تولید کالایی و آغاز گاه مدرنیته می دانند. از سوی دیگر نویسندگانی نیز حد نهایی مدرنیته را میانه سده بیستم و حتی امروز می شناسند. گروه چهارم از اندیشمندان آن را به معنای تمدن غربی و آنچه بعد از رنسانس تا پایان جنگ جهانی دوم وجود داشته می شناسند. به عبارت دیگر به هر چیزی که با سنت ها و تمدن بازمانده از صده های میانه می جنگد”مدرن” می گویند. اما چنین می نماید که مسئله اصلی مدرنیته دشواری آن بر سر دوره های بعدی تاریخ نیست بلکه نکته مرکزی شناخت مشخصه های اصلی مدرنیته است. مبنای مدرنیته «خرد انسان» است و مدرنیته یعنی:
خرد باوری و تلاش برای بخردانه کردن هر چیز شکستن و ویرانگری عادت های اجتماعی و باورهای سنتی همراه با پشت سرنهادن ارزش ها و حسها و باورها و در یک کلام شیوه های مادی و فکری زندگی کهن.
مدرنیسم با مدرنیته فرق دارد. مدرنیته یک رویکرد عمومی است و همان نو شدن است. نو شدنی که کسی عزم به نوآوری نداشته و خود به خود روی داده است. اما مدرنیسم نوعی ایدئولوژی است، نوعی اندیشه است؛ در پی جایگزین کردن مدرن به جای کهنه و بر این اساس مدرن را برتر از کهنه می داند.
در حقیقت مدرنیته وضعیت و حالتی است که در تاریخ اتفاق افتاده و نوعی نگرش به هستی و زندگی است ولی مدرنیسمایدئولوژی و بنا به رویکردی فهم مدرنیته از خودش است. بنابراین مدرنیسم نوعی ایدئولوژی است درحالی که مدرنیته حالتی است که در فکر و یا در عالم خارج رخ می دهد و عمدتاً غفلت آلود است؛ به عزم کسی پدید نمی آید و به عزم کسی هم عوض نمی شود. مدرنیسم به عنوان یکی از مهم ترین نمودهای مدرنیته در زمینه هنر و با توجه به «خواست زیباشناختی کردن زندگی» برای انسان های مدرن آغاز شد.
اکثر فلاسفه مدرن بر این نظر هستند که آغاز عصر مدرن با پیدایش انسان گرایی و خرد گرایی دوره رنسانس در قرن ۱۵ میلادی در شمال ایتالیا همراه بوده است. دین پیدایی، علم مداری و روشنگری از ویژگی های بارز این دوره است.
اما عامل شکل دهنده به مدرنیته و مدرنیسم تفکر مدرن داست که این گونه تعریف می شود:
حضور قدرت خرد انسان در هر زمان از زیست و یا هر مکان از دنیا می باشد که برای تمامی انسان ها عمومیت دارد و در انحصار زمان و مکان و یا ملت خاصی نیست.
بنابراین روشن و واضح است که مدرنیته ، مدرنیسم ، و تفکر مدرن در تعریف فرق دارند، اما هر سه دارای یک ریشه مشترک و یک هسته واحد خرد باوری هستند.
مدرنیسم با هر چیز که سد راه آن شود در تعارض قرار می گیرد و همین ویژگی است که سنت های اخلاقی، مذهبی، فرهنگی و غیره را تحت الشعاع قرار می دهد. و بدین ترتیب به بن بست می رسد و فلاسفه عصر پست مدرنیسم را مطرح می کنند.پست مدرنیسم تا کنون خط سیر پرپیچ و خمی را فراتر از مسائل ادبی و معماری پیموده است و هرچه زمان می گذرد با نظامی روبرو می شود که سایر علوم اجتماعی و انسانی را به سوی خود جلب می کند. وضعیت پست مدرن نوعی گذر از مفاهیم بنیادی است که از قرن هجدهم هادی جریانات عقلی و اجتماعی انسان بوده است. از جمله دستاوردهای محسوس پست مدرن نفی این اندیشه مارکس و انگلس است که مدعی بودند، جنگ انسان با انسان ورزی جای خود را به جنگ انسان با طبیعت خواهد داد.
امروزه نه تنها چنین جابجایی رخ نداده است بلکه انسان به این نتیجه رسیده است که پایان بخشیدن به جنگ انسان با انسان فقط و فقط در گرو پایان دادن به جنگ انسان با طبیعت است. در واقع با طبیعت و زمین را خانه خود دانستن و نفی نگاه ابزاری به طبیعت (تنها به حضور آن اندیشیدن)، تنها راه دگرگونی مطلق گرایی، عقلانیت مدرنیسم (پوزتیویسم) است که انتهای جدید و امیدوار کننده ای را فرا روی انسان قرار می دهند. به عقیده برخی اندیشمندان پست مدرن از نظر زمانی پس از مدرن نیست بلکه تجدد همیشه لحظات پست مدرن را در خود داشته است.
مهم ترین محورهای فکری پست مدرن ها عبارت است از : نفی خردمداری مدرنیستی ، نفی واقع نمایی علوم نسبت اخلاقی و اجتماعی، رد رژیم های خود کامه، حقوق بشر، معیارهای زیبا شناختی، توجه به حواشی و جهان سوم، مخالفت باطل شدن خرده فرهنگ ها در فرهنگ مسلط و تأکید بر نهضت های سبز و خود محوری (توسعه درون زا) .
سنت گرایی | مدرنیسم | پست مدرنیسم |
-بشر جزئی از طبیعت است و مقهور آن
-انسان در پی شناخت طبیعت و هستی از طریق بحث ماوراءالطبیعه است.
– رواج علوم نظری
-بینش و تفکر بشر اسطوره ای است.
-محدودیت زمان و مکان -غوطه وری در زمان و مکان -برنامه ریزی محدود -معتقد به ایدئولوژی و یقین غفلت آلود
-داوری قطعی در باره هر چیز ( درست و غلط)
-دوران باورهای قطعی و ماوراءالطبیعه -اعتقاد به خطای اتفاقی عقل -هنر هدفمند بر مبنای اعتقادات
-حقیقت جویی بر مبنای خدامحوری و ماوراءالطبیعه
| -بشر عزم غلبه بر طبیعت کرده است و بهره برداری بی رویه آن را مد نظر دارد
-انسان به دنبال تصرف در طبیعت و هستی است.
-گسترش علوم عملی و فن آوری
-جهان بینی بشر عقلانی و آنچه غیر عقلی است (پوزیتویسم منطقی) مردود است.
-بیکرانی زمان و مکان -فاصله گرفتن از گذشته و بیرون آمدن از آن -برنامه ریزی سنجیده و متمرکز -نقد عقل و ایدئولوژی و شک درباره همه عقاید و باورها -شک و تردید در مورد امور قطعی و عقلانی
-نگاه عملی -اعتقاد به خطای نیازمند عقل دوران نقادی -هنر دارای سبک و در خدمت اقتصاد
-حقیقت جویی متکی بر علم
-زبان محوری: معنا همواره فراتر از دسترسی ماست و نمی تواند همواره در یک واژه قرار گیرد. -هر پدیده ای در جایگاه تاریخی خود بررسی می شود | -بشر مایل است از طبیعت بهره برداری اصولی و پایدار به عمل آورد.
-نا امید از جستجوی حقیقت جهان را باید همچون متنی خواند که شاید معنایی داشته باشد و نه حقیقت. -رواج و گسترش علوم عملی و فناوری و علوم نظری. -عقلانیت توأم با احساس و تفکر اسطوره ای و آنکه همه چیز را نمی توان با ابزار پوزیتیویستی ارزیابی کرد. -بیکرانی زمان و مکان و توجه به گذشته
-برنامه ریزی غیر متمرکز -طرفدار نسبیت، شکاکیت و تاریخ گرایی
-نقد علم و یافتههای علمی و عدم قطعیت علمی
-از میان رفتن مرز میان هنر و زندگی روزمره تا آشفتگی در سبک ، رواج هزل، تقلید و بازی و افول خلاقیت هنری
-بنیاد ستیزی: مخالفت قاطع با هر نظریه اجتماعی که مبتنی بر حقیقتجویی باشد. -عدم قبول هرگونه اصلب برای ایجاد نظم نهایی و ثابت
-نیست انگاری یا نیهیلیسم |