نویسنده:
دکترمهدی نورسینا –( عضو هیئت علمی دانشگاه آزاداسلامی)
حمیدرضا بهرامی – دانشگاه آزاد نراق
چکیده:
هدف
از پژوهش حاضر تعیین رابطه میان هوش هیجانی (EQ) و میزان موفقیت در اجرای
مدیریت کیفیت جامع درصنایع استان قم بوده است . روش تحقیق ، توصیفی ارز نوع
پیمایشی است و جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان صنایع مختلف
استان قم می باشد که کل جامعه آماری 35842 نفر بوده است روش نمونه گیری در
این پژوهش تصادفی است . پس از مشخص شده تعداد نمونه ها ، کارکنان به طور
تصادفی از شهرک های صنعتی این منطقه و ازروی لیست بیمه ارائه شده به سازمان
تامین اجتماعی انتخاب شده اند . حجم نمونه برای انجام تحقیق تعداد 172 نفر
ازکارکنان صنایع مختلف استان قم می باشد . ابزار تحقیق پرسشنامه ی محقق
ساخته است . جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون
های من ویتنی ، آزمون همبستگی کندال ، آزمون کروسکال والیس و آزمونفریدمن)
استفاده شده . نتایج نشان داد که : فرضیه ی فرعی اول مبنی بر تائید مولفه
های درون فردی هوش هیجانی بر اجرای مدیریت کیفیت جامع با اطمینان 99 درصد
پذیرفته می شود .فرضیه ی دوم یعنی اثر مولفه های سازگاری هوش هیجانی بر
اجرای موفق مدیریت کیفیت جامع نیز پذیرفته می شود . فرضیه ی فرعی سوم یعنی
وجود اثرات مثبت مولفه های خلق و خوی عمومی هوش هیجانی بر اجرای موفق
مدیریت کیفیت با اطمینان 99 درصد پذیرفته می شود . فرضیه ی فرعی چهارم این
پژوهش مبنی بر اثرات مثبت مولفه های میان فردی هوش هیجانی بر اجرای موفق
مدیریت کیفیت جامع با اطمینان 99 درصدمورد تائید قرار می گردد . فرضیه ی
فرعی پنجم مبنی بر وجود اثرات مثبت مولفه های کنترل تنش ها بر اجرای موفق
مدیریت کیفیت جامع با اطمینان 99 درصد تائید می گردد . هوش هیجانی رابطه ی
مثبت با اجرای مدیریت کیفیت جامع دارد . این رابطه به میزان 43/7 درصد می
باشد که در سطح خطای یک درصد معنادار می باشد. به عبارتی دیگر ، ارتقای
مولفه های درون فردی ، مولفه های سازگاری ، مولفه های خلق و خوی عمومی ،
مولفه های میان فردی و مولفه های کنترل تنش در هوش هیجانی باعث ارتقای
مدیریت کیفیت جامع می گردد . بنابراین وجود ارتباط میان این دو متغییر یعنی
هوش هیجانی و مدیریت کیفیت جامع پذیرفته می شود.